پایگاه بسیج و کانون مسجد قبا

پایگاه بسیج و کانون مسجد قبا

۱۶ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

لباس عید

شهید محمد رضا افیونی

لباس عید برای بچه ها خیلی مهم و دوست داشتنی است.یک روز محمد از مدرسه راهی منزل شد.لباس نوئی را که تازه برایش خریده بودم به همراه برد.وقتی از او سوال کردم گفت:یکی از همکلاسی هایم لباس عید نداشت،برای او بردم.

آن سال با لباس های قبلی خودش عید را پشت سر گذاشت.


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۷ ، ۲۳:۴۱
آقای بختیاری

آن نیمه شب زمستانی

شهید سید محمد امیری مقدم

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی،دریک نیمه شب زمستانی که هوا بسیار سرد بود،سید محمد در حالی که از سرما می لرزید،بدون پالتوی خود وارد خانه شد.باتعجب به او گفتم:پالتویت را چه کرده ای؟

با تبسم شیرینی گفت:درحمله مردم به یکی از پادگان ها،سربازی فرارکردو آمد داخل مردم.من برای آن که شناخته نشود پالتویم را به او دادم تا بتواند راحت تر فرار کند.


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۷ ، ۲۳:۳۹
آقای بختیاری

بعد ازظهر بعضی از روز ها همراه لشکر خلبان شهید بابائی به روستای قجاورستان که از روستا های فقیر حومه اصفهان است،می رفتیم.ایشان به طور ناشناس به خانه ی بعضی از افراد آن روستا می رفت و به آن ها لباس و پول می داد.

یک روز به همان روستا در محلی که افراد مشغول حفر چاه بودند،رفتیم و با آن ها قدری صحبت کردیم.بعد فهمیدیم شهید بابایی با هزینه ی خودش برای مردم محروم آن روستا چاه حفر کرده تا کار زراعت و کشاورزی آن ها سر و سامانی بگیرد.

گاهی اوقات که باهم در مسجد پایگاه بودیم،من کمی دیر به سر قرار می رفتم.می دیدم شهید بابائی گوشه ی مسجد خوابیده و انگار نه انگار که فرمانده پایگاه است

آنقدر من از این مرد شریف؛اخلاص، تواضع و جوانمردی دیده ام که نمی دانم از کدامیک صحبت کنم.خداوند روحش را شاد کند.

عباس در ایام تحصیل در دبیرستان،درفصل تابستان به کارهای ساختمانی در روستا هامی پرداخت و باپولی که دریافت می کرد،برای مردم فقیر روستا وسایل زندگی می خرید،این کار تا آخر عمرش ادامه داشت.

اوتاقبل از شهادت هر وقت به قزوین می آمد،به این روستا ها سرکشی می کرد و به نیازمندان کمک می کرد.ما از هیچ یک ازاین اقدامات او خبر نداشتیم. پس از شهادتش بود که این افراد در حالی که گریه می کردند به خانه ی ما آمدند و گفتند:عباس برای آن ها فرش، یخچال و دیگر وسایل زندگی خریده است.

عباس در مواقعی که پول نداشت هم به روستا می رفت و درکار کشاورزی به آن ها کمک می کرد.


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۷ ، ۲۳:۳۶
آقای بختیاری

اعتراض

شهید عباس بابایی

من قبلا به عنوان کمک داروساز در بیمارستان بو علی قزوین کار می کردم وشب ها نیز در داروخانه هایی که کشیک شبانه داشتند مشغول به کار بودم.

عباس در زمان تحصیل در شب هایی که کشیک بودم همراه من به داروخانه می آمد.هم درس می خواند وهم دربخش تزریقات به بیمارانی که بنیه مالی درستی نداشتند،آمپول تزریق می کرد و پول هم نمی گرفت.

چون عواید تزریقات منبع درآمد زندگی من بود،به او اعتراض می کردم که چرا ازبیماران پول دریافت نمی کند،اوبه خاطر این که مرا ناراحت نکند،بیمارانی را که احساس می کرد فقیر هستند دور از چشم من به طور مخفیانه آمپول می زد ومرخص می کرد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۷ ، ۲۳:۳۴
آقای بختیاری

گمنام و تنها

شهید حاج حسن کسایی

حاجی عشق و ارادت خاصی به خانواده های شهدا داشت. یک روز به منزل آمد و به من گفت:تصمیم دارم این فرش را که تنها فرش منزل ما بود به خانواده ی شهیدی که نیازمند است بدهم.

سپس گفت:کسی ازاین موضوع نباید اطلاع پیدا کند.

وقتی مشغول شستن فرش بودیم،مادر حاجی متوجه شد.پرسید:می خواهی فرش را چکار کنی؟

حاجی پاسخ داد:می خواهم بروم عوض کنم.

او ساعت دوازده شب روز بعد که مصادف با شب قدر بود،گمنام و تنها قالی را به دوش گرفت وبه آن خانواده داد.هرچه اصرارکرده بودند لااقل شما بگویید که چه کسی هستید و کجا کار می کنید،پاسخی نداده بود.

او همیشه بخشی از حقوق خود رابه مستمندان می داد.به من وصیت کرد:هرچه پس از شهادت از من باقی مانده،آن را به صورت قرض الحسنه به نیازمندان بده ویک سوم آن را بلاعوض ببخش.


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۷ ، ۲۳:۳۱
آقای بختیاری

فرسنگ ها فاصله

شهید عباس بابایی

شهید بابایی در سال های اول پیروزی انقلاب،به هنگام گشت هوایی بر فراز شهر اصفهان ونواحی اطراف، دهات و کوره دهات دورافتاده ی منطقه را شناسایی می کرد و در زمان فراغت از پرواز ویا در ایام تعطیلی به همراه جهاد سازندگی راهی آن نقاط می شد وبه کمک روستاییان می پرداخت.

افراد روستایی وی را سرباز ساده و پرکاری می شناختند که از دست زدن به هر کاری در جهت کمک به آن ها و تامین ما یحتاجشان ابایی نداشت.دربیل زدن زمین ،کاشت درخت ، آبیاری مزرعه،بنایی ساختمان و ...همدوش با روستاییان کار می کرد.روستاییان در چهره ی مهربان و پرتلاش وی تصویر مردی انقلابی را مشاهده می کردند،که از فرسنگ ها راه فاصله،فقر و محرومیت آن ها را احساس کرده و به کمکشان شتافته است.


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۷ ، ۲۳:۲۸
آقای بختیاری