یادگار وصل
دوشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۷، ۰۷:۱۰ ب.ظ
یادگار وصل
شهید حیدر علی عرب لو
چند ماه بیشتر از جنگ نگذشته بود که حیدر به مرخصی آمد.گفت:ازشما خواهشی دارم.
گفتم :بفرمایید.
گفت:آیا حاضر هستی گردن بندی را که هنگام عقدبه شما هدیه دادم،به من برگردانی تا بفروشم و در اولین فرصت، به جای آن یک گردنبند دیگر برایت بخرم؟
پرسیدم برای چه می خواهی یادگار وصلتان را بفروشی؟
گفت :می خواهم پول آن را به یکی از خانواده های شهید وجنگ زده که در دزفول به سختی زندگی می کنند،بدهم.حالا هم آخرماه است وپولی در دسترس ندارم و الا این تقاضا را از تو نمی کردم.
درمرخصی بعدی معلوم شد حیدر همیشه به آن خانواده ی شهید سرکشی و کمک می کرده و فرزند کوچک شهید را مانند فرزند خردسالش مورد ملاطفت قرار می داده است.
۹۷/۰۷/۲۳